خطبۀ سیدالشهدا علیهالسلام در شب عاشورا و جواب اصحاب
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد وقـت جـوابِ هـمسـفــران بـر امـام شـد پـاسـخدهـنـده اوّل آنـان «زُهـیـر» بـود كاندر حـضورِ سبـط نـبـی در قـیـام شد كای زادهٔ رسـول! « سَـمِـعْـنـا مَـقـالِـكَ» مطلب عیان بَرِ همه از خاص و عام شد دنـیا اگـر هـمـیـشگـی و مـرگ آخـرش ما عزممان همین و نه جز این قـیام شد وآنگه «بُـریر» دادِ سخـن داد آنچـنان ظاهـر، خـلـوصِ نـیّـت او از كـلام شـد مـنّـت بـه مـا نـهـاده خـدا بـا وجـود تـو ما را ز لطف، شهـد شهادت به جام شد فخر است قطعهقطعه شدن پیش روی تو طوبی بر آن بدن كه چنـیـنش ختام شد! پـس بـهـر دلنـوازیِ فـرزنـد فــاطــمـه گـاهِ سخـن ز «نـافـع» شـیـرینكـلام شد گـفـتـا كـنون كه گـشـته گـهِ امـتحـان ما بـا رهـبـریت، مـحـنـت مـا بـیدوام شـد مـا دوسـتـیـم بـا تــو و بـا دوسـتـان تـو دشمـن به آنكه دشـمنیات را مـرام شد ما را ببر به هر طرفی خود ز شرق و غرب حبل ولایت تو، ز ما «لَا انْفِـصام» شد |